محل تبلیغات شما
نمیدونم باید اسم این روزها رو چی بذارم. به یک سال پیش فکر میکنم. کنکور دادم، جایی که میخواستم استخدام شدم و تاوقتی دانشگاه شروع شه اونجا حضوری کار میکنم و بعدش دورکاری. روزهایی که تا زعفرانیه میرفتم، در برف و بارون، با بچه ها میخندیدیم، چایی میخوردیم و پنج شنبه ها طبق عادت از بیرون غذا میگرفتیم. برگشتنه تا مترو تجریش پیاده میرفتم، ولیعصر و درختای بلندش و نگاه میکردم . برای خودم بستنی میگرفتم و تا مترو با میم حرف میزدم.

اصلا چی میشه یهو؟

آقای سیبیل کاربلد.

نمیدونم باید اسم این روزها رو چی بذارم!

میکنم ,نمیدونم ,ها ,مترو ,بذارم ,میرفتم، ,چی بذارم ,نمیدونم باید ,تا مترو ,روزها رو ,رو چی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسلام سرزمین مهمان نواز و یکدل مکــران